مدتی بود که من در گروه با بزرگان و دوستداران رادیوآماتوری آشنا شده بودم و نوشته ها رو پیگیری می کردم. یک روز شخصی به نام آقای محمد عاملی به من مداری که از از طراحی های خودشون بود رو معرفی کردن و از من خواستن برای شروع این مدار رو بسازم. "گیرنده تمام موج و تمام مدولاسیون"
شاید بتونید حدس بزنید که اسم این مدار چقدر برای من جذاب بود. گیرنده ای که میتونه تمام فرکانس ها رو با انواع مدولاسیون ها دریافت و آشکارسازی کنه!
قدم اول این بود که من قطعات مورد نیاز رو تهیه کنم. مشکل این بود که من با الکترونیک آشنایی نداشتم و خیلی از علائم قطعات رو روی شماتیک، نمیشناختم. نقشه اون گیرنده این بود:
حالا دست به دامن مهندسای گروه شدم و از چند نفر از اونها درباره نشانه قطعات بکار رفته در نقشه، سوال کردم. حتی تصویر بخش هایی که بلد نبودم رو بریدم و برای اونها فرستادم. یکی از این مهندسین اقای باقر عبدالحق بودند که خیلی به من کمک کردن و به سوالای فوق العاده پیش پا افتاده من جکاب دادن.
وقتی که علائم قطعات رو شناختم باید اونها رو پیدا میکردم.
تابستون سال 1395 بود و من برای پیدا کردن افزاره های مورد نیاز به یک مغازه تعمیرات ضبط و باند در خانی آباد نو رفتم و از او چند خازن و مقاومت و یک تکه کوچک فیبر سوراخ دار خریدم. ترانزیستور اصلی مدار که یک فت بود، در آنجا وجود نداشت و فروشنده یک مورد مشابه به من داد. پس از پایان کار مونتاژ مدار، زمان آزمایش فرا رسیده بود. یک منبع تغذیه و یک بلندگو را به مدار وصل کردم و آماده شنیدن شدم. نتیجه باور نکردنی بود. صدا از دیوار و درخت در می آمد اما از گیرنده نه!!!
چرا اینطور شد؟ من که همه کار ها را درست انجام داده بودم. خیلی اندوهگین شدم و در گوشه حیاط خانه لم دادم و چشم هایم را بستم. خستگی کار در تنم ماند. فکر می کنم ماه رمضان بود و من افزون بر تشنگی و گرسنگی، اندوه کار نکردن مدار را نیز تحمل میکردم. همین الان هم وقتی مدار هایم کار نمی کنند، شب خوابم نمی برد و بسیار اندوهگین می شوم. گاهی در همان هنگام که چشم هایم باز و بسته می شدند، به مدار درب و داغون خود نگاه می کردم. حقیقت این بود که مدار را خیلی بد ساخته بودم. آنهم در فیبری به طول دو سانت در عرض یک و نیم سانت. پس دریافتم که مشکلی وجود دارد. مدت ها بعد که به مدار نگاه کردم متوجه شدم بسیاری از خازن ها را با مقدار نادرست به مدار وصل کرده ام. همچنین مقاومت ها و صد البته ترانزیستور ها. نمیدانستم پایه های ترانزیستور ها با هم فرق میکنند و باید دیتاشیت آنها بررسی شود. ترانزیستور اول مدار هم آن چیزی نبود که باید می بود. گرچه روش پیچیدن سیم پیچ هم مشکلی بسیار بزرگ بود و من استاد عبدالحق را زجر فراوان دادم تا بفهمم چطور باید سیم پیچ را بپیچم. در انتها ایشان گفتند اول سیم را چهار حلقه می پیچی و یک سیم به آن وصل می کنی(پریز) و سپس یک دور دیگر در همان جهت می پیچی. احمقانه به نظر می رسد اما من تا قبل از این واقعا متوجه نمی شدم. خدا خیرشان بدهد.
پارسال برای آموزش به یک دوست عکس زیر را درست کردم تا همه مانند خودم اذیت نشوند:
اما مدار من هنوز کار نمی کرد و باید یک بار دیگر آنرا می ساختم. یک وبگاه پیدا کردم و افزاره های مورد نیاز را سفارش دادم. اتفاقا چند روز پیش لیست خرید پستی را پیدا کردم که مربوط بود به سیزدهم تیر ماه 1395.
تمام افزاره ها را خریدم و با وسواس تمام کار مونتاژ را آغاز کردم. افزاره ها را یک به یک در کنار هم قرار می دادم و از زیر با هویه به هم لحیم میکردم. یک واریابل(خازن متغیر) معمولی هم به آن وصل کردم. حالا وقت آزمایش بود. رادیو را که حالا شکل بهتری داشت روشن کردم و با سختی تمام توانستم صدی رادیو قرآن را خیلی خیلی ضعیف به وسیله یک گوشی تلفن قدیمی یشنوم. آنهم فقط هنگام زدن دست به بخشی از تقویت صدای مدار. بازهم مشکلی وجود داشت. برای تست، واریابل را جدا کردم. چون تنظیم آن بطرز عجیبی تاثیری در دریافت نداشت. نتیجه رادیو قرآن بود. در گام بعد، سیم پیچ را هم جدا کردم. نتیجه رادیو قرآن بود. گرچه من از شنیدن صدای قرآن سیر نمی شوم اما در آن لحظه انتظار داشتم به خاطر خدا هم که شده، ایستگاه دیگری را هم دریافت کنم. اما هیچ فایده ای نداشت. به استاد عاملی هم گفتم و او نیز مانند من تردیدی نداشت که یک جای کار می لنگد.
ادامه دارد
یک ,مدار ,هم ,ها ,کار ,شدم ,به مدار ,ها را ,به من ,مورد نیاز ,به یک
درباره این سایت